وبلاگ نرجس

 تاثیر عجیب دعا در حق دیگران برای خود شخص دعا کننده 

امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

“اگر شخصی در پشت سر برادر مؤمنش برای او دعا کند، از عرش ندا می شود؛ برای تو صد هزار برابر مثل او است (صد هزار برابر برای تو است) 

این در حالی است كه اگر برای خودش دعا می كرد، فقط به اندازه همان یك دعایش به او داده می شد.

پس دعای تضمین شده ای که صد هزار برابر آن داده می شود، بهتر است از دعایی(دعای شخص دعا کننده برای خود) که معلوم نیست مستجاب بشود یا نشود." 

منبع: من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۲۱۲

 ادامه مطلب من و امام زمان علیه السلام

تا اینکه یک روز یکی از دوستان خوبم (خانم ترکی) که من خودم را به خاطر شناختی که الان از امام زمانم دارم مدیون اون هستم برگه ای آورد ….

برگه ثبت نام برای شرکت در کلاسهای معارف مهدویت …..

برگه دوره پیشوای آسمانی بود. (البته اینو بعد که با بنیاد بیشتر در ارتباط بودم فهمیدم)

ادامه »

صراط یعنی چه؟

راوی می گوید از امام صادق علیه السلام درباره ی “صراط” پرسیدم. آن حضرت فرمودند:

“صراط” راه به سوی معرفت خدای عزوجل است و آن دو صراط است:

•  یکی صراط در دنیا
• و دیگری صراط در آخرت

اما صراط در دنیا، امام واجب الاطاعة است؛ کسی که او را در دنیا بشناسد و از راهنمایی او پیروی کند در آخرت از صراطی که پل جهنم است عبور خواهد کرد و کسی که او را در دنیا نشناسد در صراط آخرت، پایش می لغزد و در آتش دورخ هلاک می گردد.”

منبع: معانی الاخبار، ص۳۲، ح۱

احتجاج‌ تاریخی امام کاظم(علیه السلام) به واقعه مباهله
احتجاج به این واقعه، در سخنان امیر مؤمنان(علیه السلام)، امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) و سایر ائمه(علیه السلام) و حتی برخی اصحاب پیامبر یافت می‌شود.

احتجاج امام کاظم(علیه السلام)
هارون به امام کاظم(علیه السلام) گفت: شما چگونه می‌گویید ما نسل پیامبریم، در حالی که پیامبر(صلی الله علیه و آله) نسلی ندارد، زیرا نسل صرفاًَ از طریق فرزند پسر است نه دختر، و شما فرزندان دختر پیامبرید.

امام کاظم(علیه السلام) گفت: مرا از پاسخ به این سؤال، معاف دار.

ادامه »

گفتم:” با فرمانده تان کار دارم.”
گفت:"الان ساعت یازده است،ملاقاتی قبول نمی کند.”
رفتم پشت در اتاقش در زدم،گفت:"کیه؟”
گفتم :"مصطفی من هستم."”
گفت :"بیا تو.”
سرش را از سجده بلند کرد ،چشمهای سرخ، خیس اشک و رنگش پریده بود.
نگران شدم :"گفتم چه شده مصطفی؟ خبری شده؟کسی طوری اش شده؟”
دو زانو نشست …

 سرش را انداخت پایین ..

زُل زد به مهرش ….

دانه های تسبیح را یکی یکی از لای انگشتهایش رد می کرد….
گفت :"ساعت یازده تا دوازده هر روز را فقط برای خدا گذاشتم.بر می گردم کارهایم را نگاه می کنم.
از خودم می پرسم کارهایی که کردم ،برای خدا بود یا برای دل خودم؟”

شهید حجت السلام مصطفی ردانی پور

منبع: یادگاران 8 ، ص 22