وبلاگ نرجس

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

سوال از خود

04 مهر 1395 توسط نرجس

گفتم:” با فرمانده تان کار دارم.”
گفت:"الان ساعت یازده است،ملاقاتی قبول نمی کند.”
رفتم پشت در اتاقش در زدم،گفت:"کیه؟”
گفتم :"مصطفی من هستم."”
گفت :"بیا تو.”
سرش را از سجده بلند کرد ،چشمهای سرخ، خیس اشک و رنگش پریده بود.
نگران شدم :"گفتم چه شده مصطفی؟ خبری شده؟کسی طوری اش شده؟”
دو زانو نشست …

 سرش را انداخت پایین ..

زُل زد به مهرش ….

دانه های تسبیح را یکی یکی از لای انگشتهایش رد می کرد….
گفت :"ساعت یازده تا دوازده هر روز را فقط برای خدا گذاشتم.بر می گردم کارهایم را نگاه می کنم.
از خودم می پرسم کارهایی که کردم ،برای خدا بود یا برای دل خودم؟”


شهید حجت السلام مصطفی ردانی پور

منبع: یادگاران 8 ، ص 22

 نظر دهید »
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

وبلاگ نرجس

امام خامنه ای(حفظه الله تعالی): فضای مجازی میدان مبارزه است و مبارزه بوده و هست و خواهد بود ،فقط شکل و نوع آن تفاوت کرده است .
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • رهبری
  • مناسبت ها
  • حدیث
  • احکام
  • دل نوشته
  • یاد ایام
  • روانشناسی
  • خاطرات
  • معارف مهدویت
  • شهدا
  • شهدا
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس